شبه روشنفکران فاشیست سابق و که معاصر ایشان بودند ، واقعیتی به نام زبان و فرهنگ و هویت ترکی آذربایجانی و مساله تدریس و ترویج زبان ترکی را که جزئی ازحقوق فطری و انسانی ترک زبانان ایران بود ، چنان به مساله ای امنیتی و تابویی غیر قابل طرح تبدیل کرده بودند که طرح آن به هر شکل و عنوان جرم و گناه کبیره تلقی شده و مستوجب مجازات بود.
در آن زمان به زبان ترکی نه به عنوان زبان بخش اعظم جامعه ایران ، بلکه به عنوان معضلی امنیتی می اندیشیدند که باید با حذف و نابودی اش برطرف می گردید .
مرحوم جلال آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» در فصل مربوط به روشنفکر و مساله زبان ترکی ، در خصوص سیاستهای فاشیستی و غیر انسانی دولت فارسگرا و از حمایت نابجای به اصطلاح روشنفکران پان فارسیست از این سیاستهای فاشیستی و نژادپرستانه انتقاد کرده ، می نویسد :
« از جمعیت 25 میلیونی ایران دست کم 7 میلیون نفر در حوزه زبان مادری ترکی بدنیا می آیند . اما به این زبان مادری حق ندارند در قلمرو فرهنگ و هنر ، مطبوعات و ابزار ارتباط و خدمات اجتماعی سخن بگویند .
ناچارند زبان فارسی بکار برند .
یعنی در مدارس ، رادیو ، تلویزیون و مطبوعات و در نامه نگاری های دولت به کار بردن زبان مادری ایشان ممنوع است .
از اوایل قرن هجری ( 1304 شمسی سال مصادف با به قدرت رسانده شدن رضا خان ) به بعد حکومت تهران [ پهلوی] برای یکدست کردن [ آسیمیله نمودن ] مردم در سراسر مملکت نه تنها کوشا بود و ... و اکنون چهل و چند سالی است که تمام کوشش های حکومتهای ایران نه تنها بر محو کردن زبان ترکی است ، بلکه آن را آذری نامیدند ، زبان تحمیلی نامیدند .
علاوه بر اینکه موجب نوعی نفاق مخفی شده ایم و صرف نظر از متلک گویی های خفت آور که در این میان رائج است و نمونه هایش به قلمرو ادبیات و تاریخ نویسی هم سرایت کرده است .
و نیز شنیه ایم که از داوطلبان کنکورهای دانشگاه های مملکت ، ترک زبانان 30درصد کمتر از فارسی زبانان پذیرفته می شوند .
آیا تصدیق نمی کنید که با توجه به اینکه ابزار کار روشنفکر کلام و زبان است ، به این طریق 7 – 8 میلیون [یعنی یک سوم جمعیت ایران25 میلیونی ] ترک زبان مملکت یا در نطفه خراب می شوند یا وسیله عرض وجود نمی یابند ؟؟؟ یا اگر [ امکان عرض وجود ] یافت به کج روی می افتد ؟
توجه کنید به اینکه آذربایجانی جماعت چه مقتصد از آب در آمده است ؟
چراکه فعالیت فرهنگی را از او گرفته ایم و تنها فعالیت اورا در مشاغل مادی آزاد گذاشته ایم . توجه کنید از آغاز پیدایش مفهوم ملیت ، تا کنون حکومت تهران اگر نه از نظر سیاسی و اقتصادی – ولی حتما از نظر فرهنگ – آذرایجان را مستعمره خویش میداند و اولین نتیجه سوء استفاده این استعمار فرهنگی ، کشتن زبان و فرهنگ ترکی است ...
زبان مادری از آنجا که دیگر زبان رسمی نیست به قهقرا می رود و این پسروی مانع رشد آن میشود و حتی گاه به نیستی تهدیدش میکند .»
نوشته های فوق که عینا از کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد آورده شده است ، تنها گوشه ای از تبعات این ظلم و جنایت در حق ترک زبانان ایران را بیان میدارد . در طول صد سال اخیر پروژه ژنوساید فرهنگی و نسل کشی هویتی علیه ترکان توسط دولتمردان و شبه روشنفکران شووینیست و پان فارسیست پیاده شده است .
هموطنان فارسی زبان ما فقط لحظه ای خود را در وضعیت ما تصور کنند اگر می توانند، که میدانم که نمی توانند و فرض کنند که زبانشان در مدارس و ادارات و دانشگاهها و نشریات و رادیو و تلویزیون مطرود و صحبت و کتابت به آن همچون جرمی مذموم ، مستوجب مجازات است .
وضعیتی را فرض کنند که حق ندارند نامی از حافظ و سعدی و فردوسی ببرند و شعرا و ادیبان و نویسندگان معاصرشان همچون نیما و اخوان و هدایت و شاملو زندانی یا در تبعید باشند و یا مجبور به نوشتن به زبان عربی و غیر فارسی باشند همچنین تمام کانالها به زبانی غیر از زبان آنان باشد .
آیا واقعا یک لحظه هم تحمل می کنند ؟؟
برادران فارسی زبان ما فرض کنند که در کشوری زندگی می کنند که هزاران جوک و متلک بارشان میشود و همه جور تحقیر و تخریب علیه شان صورت میگیرد .
یادتان هست قضیه خلیج فارس ؟
اعراب فقط نام خلیجی را [که اکثر جمعیت حاشیه آن عربند ] خلیج عرب نامیدند .
چه قدر حساسیت و تنش ایجاد شد و چه حرکاتی صورت گرفت ؟؟
چقدر عصبانی و ناراحت شدند ؟؟
در حالیکه نام صدها و هزاران مکان و رودخانه و شهر و روستای ترکی و آذربایجانی به اجبار به فارسی برگردانده شد حتی نام بین المللی خزر و کاسپین که نام قوم ترکی خزرها است در ایران به اشتباه مازندران خوانده میشود و هیچ کس حساسیتی نشان نمی دهد .
چرا ما آنچه را برای خود نمی پسندیم براحتی برای دیگران میپسندیم ؟؟
چرا فکر میکنیم که هنر فقط نزد ایرانیان است و بس ؟؟
چرا فقط فارسی را که طبق نظر زبان شناسان دنیا یکی از ناقص ترین و پر ابهام ترین زبانهای دنیا است ، شیرین میدانیم و هیچ حرمتی برای زبان دیگران از جمله ترکان و کردها و اعراب قائل نیستیم ؟؟
مخلص کلام :
اگر به عدالت معتقدند ، پس یک ترک و عرب هم تمام حقوق زبانی و فرهنگی و اقتصادی که یک فارس تهرانی از آن بهره مند است را باید داشته باشد ولی اگر غیر این می اندیشند نژاد پرستند.
هرکس ملیت و نژاد و زبان خود را برتر از ملیت ونژاد و زبان دیگری بداند( به هربهانه ودلیل ) و سعی در تحقیر و تکذیب و تخریب دیگران نماید ، فاشیست است .
امیدوارم جامعه چند ملیتی ایران نیز افکار متحجرانه مبتنی بر ناسیونالیسم افراطی و نژاد پرستی را کنار کذاشته و بر اساس اصل برابری و برادری و عدالت ، به سوی جامعه ای متکثر ، چند صدایی ، دموکراتیک و آزاد پیش روند .
جامعه ای که در آن رنگ پوست و زبان و ملیت و جنسیت و طبقه عامل برتری نیست و انسانها به خاطر انسان بودنشان از حرمت و احترام برابر برخوردارند .
به امید آن روز .
گزینش متن و حاشیه نگاری : رسول سواران
نوشته شده توسط شامان |
لينک ثابت
|پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:جلال آل احمد , روشنفکران ایران , زبان ترکی ,|